به گزارش ما آنلاین، وی در خصوص فضای حاکم بر رسانه های کشور گفت: من احساس میکنم تحولی باید در رسانههای ملی ما صورت بگیرد، چه از ناحیه دولتمردان و چه از ناحیه خود صاحبان رسانهها. مثلاً فرض کنید الان وزن مسائل سیاسی در رسانهها فوقالعاده بیشتر از مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است؛ در حالی که بخش عظیمی از مسائل زندگی مردم در ایران غیرسیاسی است که کمتر هم مطرح میشوند.
رضایی تصریح کرد: الان رسانههای خارجی بهتر از رسانهها داخلی روی نیازهای مردم ایران وزندهی میکنند. وزندهی آنها روی نیازهای افکار عمومی ایران بهتر از رسانههای ماست. آنها بهتر تشخیص میدهند در حالی که این همه وزنی که رسانههای ما به مسائل سیاسی میدهند, آنها نمیدهند.
وی در خصوص راهکارهای افزایش تعامل بین حکومت و رسانهها اظهار داشت: باید به رسانهها در توسعه ملی نقش بدهیم و مسؤولیت روی دوش آنها بگذاریم. اگر این اتفاق بیفتد، دیگر رسانه خودش را بیرون از دولت یا حکومت نمیداند که یک احساس غریبگی به او دست دهد و دولت هم او را مزاحم خود نمیداند و به عنوان یک شریک به او نگاه میکند. این شرکا باید با هم تعامل کنند و با این تعامل میشود دولت و رسانهها خیلی از مسائل را به یکدیگر منتقل کنند. من فکر میکنم اگر این انتقال صورت بگیرد، هیچ وقت بین رسانه و حکومت اختلافی شکل نمیگیرد.
وی با بیان اینکه «معتقد به کنترل رسانه ها هستم»، گفت: پدرسالاری با کنترل تفاوت دارد. من معتقد به کنترل هستم، اما نه از طریق حاکمانه و پدرسالاری بلکه از طریق تعامل، یعنی کنترل از طریق تعامل.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص نامه خود به مقام معظم رهبری که با واکنشهای زیادی مواجه بود، گفت: نامهای که من خدمت رهبر معظم انقلاب نوشته بودم جنبه وحدت داشت. من خدمت ایشان نوشته بودم که الان که مردم حرکت وحدتبخشی را آغاز کردهاند، از همه نخبگان بخواهید که به این حرکت بپیوندند و با توجه به اینکه محیطی مناسب در بین معترضین به وجود آمده است، میشود کاری کرد که این حوادث تمام شود و سرمایهگذاری اقتصادی و… شروع شود. درست است که به طریقی مخاطب رهبری بود، ولی پیام نامه من به نخبگان و آحاد ملت هم بود.
وی در پاسخ به اینکه نظر شما در مورد اینکه برخی بعد از این نامه خواستار توبه شما شدند، چیست، اظهار داشت: آنها نامه من را غلط خواندند تا بتوانند مقاصدی را دنبال کنند.
محسن رضایی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با ماهنامه مدیریت ارتباطات به بیان زوایایی از نحوه تعامل فرماندهی عالی جنگ با ارباب جراید در جنگ هشت ساله پرداخت.
وی گفت: معمولاً ما در هر عملیاتی، یک هفته یا دو هفته مانده به عملیات، رسانهها را در جریان برخی اخبار و اطلاعات میگذاشتیم. از یکهفته قبل رسانهها را مطلع میکردیم و مثلاً خبرنگاران را میبردیم به منطقهای مانند کرمانشاه (که قرار نبود در آنجا عملیاتی انجام شود) تا اگر کسانی هم متوجه این حرکت شدند، تصور کنند منطقه عملیات کرمانشاه است. سپس آنها را میبردیم به جنوب (که در واقع منطقه عملیاتی بود). وقتی خبرنگاران وارد منطقه میشدند، سه یا چهار روز فرصت لازم را داشتند که برای هماهنگی وارد یگانها شوند و سپس با همین یگانها به مناطق عملیاتی اعزام شوند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا اطلاعات هدایتشدهای را قبل و حین عملیات در اختیار خبرنگاران میگذاشتید، گفت: بله، بخشی از کار کاملاً هدایت میشد. البته درباره انتقال خبرنگاران به منطقه عملیاتی این نکته را اضافه کنم که تلاش میکردیم دوستان خبرنگار را به موقع به سمت منطقه عملیاتی اعزام کنیم، چون اگر این کار به موقع انجام نمیشد، باید شب عملیات آنها را با هواپیما به منطقه اعزام میکردیم که ممکن بود خیلی اذیت شوند.
رضایی گفت: برای ما مهم بود که مردم در جریان دقیق مسائل قرار بگیرند. اتفاقاً ما همیشه سعی میکردیم مشکلات را دقیقاً به مردم منعکس کنیم تا آنها به کمک ما بیایند، زیرا نیروی اصلی ما همان مردم بودند. نکته بعدی اینکه به دلیل بازگشت تعداد زیادی خبرنگار غیررسمی به پشت جبهه، مردم کاملاً در جریان اخبار قرار میگرفتند و کسی هم اگر میخواست، نمیتوانست خبر غیرواقعی منعکس کند یا مردم را در جریان وضع جبههها قرار ندهد. یعنی بچههای بسیجی که از کشاورزان، کارگران و دانشگاهیان تشکیل شده بودند، وقتی به عقب باز میگشتند تا ریزترین جزئیات جبهه و جنگ را برای پدر و مادرها و دوستان خود تعریف میکردند. واقعاً در جبهه معنا نداشت که چیزی مخفی بماند، مگر درباره عملیاتها آن هم تا شب عملیات و بعد از آن هم که رزمندگان نامه مینوشتند، تلفن میزدند و….
مشروح این مصاحبه را در شماره شهریورماه ماهنامه مدیریت ارتباطات بخوانید. از کیوسک های مطبوعاتی بخواهید و یا به صورت اینترنتی مشترک شده و ماهنامه را در محل زندگی و یا کار خود دریافت نمایید.