بسیاری از داستانهای امروزی شباهت بسیاری به خاطره دارند و تشخیص مرز بین این دو اغلب خیلیها را به اشتباه میاندازد. شاید یکی از دلایل آن، استفاده افراطی برخی از نویسندگان امروز از زاویه دید اول شخص مفرد باشد که در نگاه اول، اثر خلق شده را به یک خاطره به ظاهر واقعی بیشتر شبیه میکند تا داستان خیالانگیز که آن هم مختصات خاص خود را دارد.
رویکرد بازتاب جزو اولین رویکردهای مطرحشده در جامعهشناسی رمان است، یعنی رمان را مانند هر اثر هنری دیگر بازتابدهنده زیربنای نظام اقتصادی و اجتماعی میداند که البته این رویکرد با چالشهای مبنایی مواجه است. چون آنچه رمان را از دیگر نوشتهها مانند خاطرهنویسی، گزارش، سفرنامه و تاریخنگاری جدا میکند، ابتدا آن است که نویسنده رمان در خلق این اثر هنری و ادبی آزادی کامل دارد و شخصیتهای آن را خلاقانه و با آزادی کامل خلق میکند.