30

گفت‌وگوی ماهنامه مدیریت ارتباطات با سردبیر نشریه طنز «توفیق» پس از سی سال

  • کد خبر : 2677
گفت‌وگوی ماهنامه مدیریت ارتباطات با سردبیر نشریه طنز «توفیق» پس از سی سال
حسین توفیق، سردبیر نشریه طنز توفیق که در دوره پهلوی منتشر می‌شد و همان زمان نیز توقیف شد، پس از سی سال سکوت رسانه‌ای در گفت‌وگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات از دلایل توقیف این نشریه، سانسور مطبوعات در رژیم گذشته، دیدار خود با هویدا، شایعه نجات شاه توسط حضرت ابوالفضل(ع)، دور زدن محدودیت‌های طنزنویسی در خصوص مسؤولان کشور، ارگان حزب خران و موارد دیگر سخن گفت.

به گزارش ما آنلاین، او در بخشی از این مصاحبه مفصل با بیان اینکه شادروان حسین توفیق، مؤسس مجله توفیق، در زمان پادشاهی احمدشاه یعنی در سال ۱۳۰۱ امتیاز یک نشریه فکاهی به نام «توفیق» را گرفت، گفت: تا پیش از قدرت گرفتن رضاشاه، روزنامه فکاهی توفیق انتقادات ملایمی را از دستگاه حاکم صورت می‌داد اما به تدریج که رضاشاه قدرت گرفت، فضای اجتماعی و سیاسی به تدریج بسته شد و کار برای اکثر نشریات، از جمله توفیق بسیار سخت شد. تا سال ۱۳۱۷ توفیق مشی انتقادی نداشت و بیشتر با محتوای شعر، نثر و آگهی به چاپ می‌رسید.او ادامه داد: مرحوم توفیق را بی‌خود و بی‌جهت دو بار به زندان انداختند. چون از روزنامه انتقادی او استقبال خوبی شده بود و طبعاً خیلی‌ها روش او را نمی‌پسندیدند و نمی‌خواستند این انتقادها وجود داشته باشد. دفعه دومی که وی به زندان افتاده بود، برای اینکه وی را به قتل برسانند، پزشک احمدی را سراغش می‌فرستند، اما پزشک احمدی پس از معاینه توفیق به آنها می‌گوید این شخص به بیماری سینه‌پهلو مبتلا شده و تا یکی دو هفته دیگر خودش خواهد مرد. همان زمان حسین توفیق آزاد شد و  پیش‌بینی احمدی درست از آب در آمد و پس از دو هفته وی فوت کرد. وی با بیان اینکه امتیاز توفیق پس از مرگ حسین توفیق به محمدعلیخان توفیق، فرزند او و پس از او به حسن توفیق رسید، در باره شرایط مطبوعات پس از روی کار آمدن مصدق توضیح داد: طبق قانون مطبوعات، دولت اجازه دخالت در مطبوعات را نداشت لذا مصدق هم که نخست‌وزیر شد، چون انسان قانونمندی بود، همیشه و در همه حال خود را ملزم به اجرای قانون می‌دانست.

برای مثال در زمان تصدی گری مصدق، مخالفان وی یعنی باند انگلیسی ها یک روزنامه فکاهی به اسم«کی به کیه» در می‌آوردند و در آن رکیک‌ترین فحش‌های ناموسی را به مصدق می‌دادند. یک بار که به بدترین نحو ممکن مادر مصدق را مورد هتاکی قرار داده بودند، دادستان تهران پیش مصدق رفته بود و پرسیده بود: «حالا دستور می‌فرمایید چه کار کنیم؟» مصدق جواب گفته بود: «من چه کاره هستم؟ هر چه که قانون مقرر داشته است، انجام دهید».

ایشان به هیچ عنوان مسائل شخصی را در اجرای قانون دخالت نمی داد. سردبیر نشریه توفیق در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به اینکه سانسور مطبوعات در دوران پهلوی همیشه وجود داشته است، اظهار داشت: شدت و ضعف سانسور مطبوعاتی در دوره‌های مختلف فرق می‌کرد. در زمان نخست‌وزیری «اسدالله علم» نمی‌توانستیم کاریکاتور نخست‌وزیر را بکشیم اما در همان زمان هم مثلاً در ماه محرم کاریکاتوری داشتیم و در آن به جای شخص علم «به صورت نمادین» یک علم عزاداری را کشیده بودیم و روی آن نوشته بودیم «علم». در کنار آن یک کتل هم کشیده بودیم و روی آن نوشته بودیم «کتل».

کمی آن طر‌ف‌تر یک دسته مشغول سینه‌زنی بودند و «کاکا توفیق» -شخصیت نمادین نشریه توفیق- روی چهارپایه رفته بود و نوحه می‌خواند:«گفتی که نان ارزان کنم، کو نان ارزانت… عمه‌ات به قربانت، عمه‌ات به قربانتگفتی که مجلس وا کنم، کو باغ و بستانت… عمه‌ات به قربانت، عمه‌ات به قربانت»وی اضافه کرد: در زمان نخست‌وزیری «حسنعلی منصور» سانسور شدت بیشتری گرفت. در آن زمان در ملاقاتی با «امیر عباس هویدا» که فکر می‌کنم وزیر یا معاون نخست‌وزیر بود، گفتم که توفیق را خیلی سانسور می‌کنند و حتی تحمل انتقاد فکاهی را هم ندارند که هویدا گفت: «خب، کاریکاتور من را بکشید»! از اتفاق پس از منصور، هویدا نخست‌وزیر شد. او در اوایل کار، هر هفته به توفیق تلفن می کرد و از چاپ کاریکاتورهایش تشکر می کرد. حدود دو سال که گذشت، هویدا هم به انتقادات حساس شد و سانسور توفیق را تشدید کرد.

مثلاً وقتی هویدا به هندوستان می‌رفت، در فرودگاه گفت که به قصد خدمت به مردم ایران، به هندوستان می‌رود. ما کاریکاتوری کشیدیم و نوشتیم: «بزرگ‌ترین خدمت به مردم ایران این است که بشوی نخست‌وزیر هندوستان!»وی افزود: هر هفته هنگام چاپ توفیق، ساعت سه – چهار صبح مأمورین سانسور با نردبان وارد چاپ‌خانه می‌شدند و صفحات توفیق زیر چاپ را می‌دیدند و سانسور می‌کردند و این فضا بر مطبوعات حاکم بود.

حسین توفیق در پاسخ به این سؤال که به‌جز سانسور چه روش دیگری برای کنترل مطبوعات وجود داشت، گفت: در زمان هویدا به جز سانسور روش دیگری هم باب شده بود و دولت به برخی نشریات پول می‌داد و با صاحب آن نشریه شریک می‌شد و پس از شراکت، سردبیر و خطی مشی آن را مستقیم و بی‌واسطه تعیین می‌کرد. در سال‌های ششم و هفتم صدارت هویدا، فشارها بسیار زیاد شد و به ما هم می‌گفتند یا باید شراکت با دولت را بپذیرید یا اینکه تعطیل کنید. حتی در مقاطعی با فشار از ما می‌خواستند که عضو حزب رستاخیز هم بشویم.وی ادامه داد: ما به شدت تحت فشار بودیم و می‌گفتند باید عضو حزب ما شوید.

از طرف دیگر هم می‌گفتند که چرا عکس اعلی‌حضرت را در توفیق چاپ نمی‌کنید و مانند سایر نشریات سفارشی، برای دولت تبلیغات نمی‌کنید. ما ابتکاری به ذهنمان رسید که توفیق را «ارگان رسمی حزب خران» معرفی کنیم و دو صفحه از وسط مجله را به نشر اخبار خرکی حزب خران اختصاص دهیم. سردبیر نشریه توفیق در پاسخ به این سؤال که  چرا قالب طنز را برای گفتن حرف‌های مردم انتخاب کرده بودید؟، گفت: در حکومت‌های دیکتاتوری، با لطیفه و گوشه و کنایه و طنز و فکاهه بهتر می‌شود انتقاد کرد. به قول مرحوم حسین توفیق: «چو حق تلخ است، با شیرین زبانی/ حکایت سرکنم، آنسان که دانی». این شعار همیشگی توفیق بود. گفتنی است پنجمین ماهنامه مدیریت ارتباطات با پرونده‌هایی در خصوص طنز و لطیفه سیاسی، تهاجم بازی‌های رایانه‌ای، فلسفه رادیو و… از امروز روی کیوسک‌های مطبوعاتی قرار گرفته است.

لینک کوتاه : https://cmmagazine.ir/?p=2677

    نوشته های مشابه

    ثبت دیدگاه

    دیدگاهها بسته است.