به گزارش ما آنلاین، اما مهاجرت از ایران و کار کردن در رسانههایی مثل رادیو فردا که ارتقاء نیست، زیرا اساساً هدف آنها تخریب حاکمیت کشور ماست؛ یعنی دقیقاً به دامن کسانی رفتن که دشمنان نظام هستند. از لحاظ نفع شخصی هم این اقدام به نفع این افراد نیست، زیرا پس از گذشت جذابیتهای اولیه آن، اندوه مهاجرت میگیرند، پشیمان میشوند و از آن مهمتر، راه برگشت به وطن را به روی خود میبندند.
از سوی دیگر، رفتار با روزنامهنگاران نیز در این مهاجرت بیتأثیر نبوده است. امنیت شغلی پایدار وجود ندارد، اوضاع اقتصادی رسانهها و به تبع آن وضع معیشتی خبرنگاران رو به راه نیست. وقتی خط قرمزها مرتباً تغییر میکنند، وقتی خبرنگاران «جاسوس» خوانده میشوند و… طبیعی است که درصورت وجود فرصت شغلی، کشور را ترک کنند. البته نقش منفی دلالها را در این خصوص دستگاههای امنیتی باید دنبال کنند. اگر یک خبرنگار ناپختگی کرد و به جای کار رسانهای که حرمت و البته حریم ایمن بالایی هم دارد، کار حزبی کرد و پیادهنظام سیاسی شد، راهش این نیست که او را تهدید کنیم، بلکه باید به ایفای نقش اصلی خود رهنمون شود و بداند کار سیاسی و کار رسانهای، دو شأن و لذا دو الزام متفاوت دارند و نمیتوان و نباید از مواهب یکی برای پوشش کار دیگری استفاده کرد و بالعکس.
متأسفانه یکی دیگر از تفاوتهای ما با رسانههای مهم دنیا علاوه بر آن مواردی که گفتم، همین نکته هم است. یعنی عمده بچههای ما تفاوت این دو نقش را نمیدانند و خلط میکنند. این را نمیدانند اما ژست آلوین تافلر و اریک رولو و توماس فریدمن را میگیرند! بنابراین بهترین راهکار برای جلوگیری از تداوم این وضع و شکستن این سیکل معیوب، آگاهتر شدن و مسؤولیتپذیرتر شدن روزنامهنگاران از یک طرف و آزادتر گذاشتن فضای رسانهای، کاهش اعمال محدودیتهای غیرضروری، سعه صدر و حتی تجاهل (به معنای تربیتی آن) از طرف دیگر است.
در این گفتوگو انتظامی به سئوالات دیگری پیرامون آسیبشناسی مدیریت در رسانهها، معایب روش فعلی صدور مجوزهای مطبوعاتی و دلایل تأخیر در صدور مجوزها، اقتصاد فرهنگ، توزیع، یارانههای مطبوعاتی و نحوه اعطای آگهیهای دولتی، آزادی رسانهها در ایران و…پاسخ داده است.