به گزارش ما آنلاین، برای مثال اگر امروز بپرسیم: «الگو و اسطوره علمی ما در جامعه چه کسی است؟» جوابی نداریم. در حوزههای دیگر هم وضعیت همین است. به محض اینکه کسی میخواهد تبدیل به اسطوره شود یا توسط خودش یا #جامعه یا رسانههای ما، سریع شکسته میشود. متاسفانه #رسانههای ما بیشتر #اسطوره_شکن هستند تا اسطورهساز و به همین علت مانع پدید آمدن اسطوره در جامعه میشوند. به ویژه اینکه ما در رسانههای کشور نوعی لذت اسطورهشکنی را حس میکنیم. البته این عملکرد رسانهها عمدی نیست بلکه ما در این رابطه یک مشکل فرهنگی داریم. ما فرهنگ اسطورهسازی نداریم. چراکه در برخی مسائل عادت نکردهایم به تفاهم ملی برسیم. مثلا برای همین مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ عدهای را نماینده کردیم تا برای دفاع از حقوق کشور تلاش کنند. منتها میبینیم دکتر #ظریف همیشه باید در کنار مذاکرات بینالمللی به پاسخگویی به نهادهای داخلی هم بپردازد و مدام به زیر سوال برود. همه اینها موجب اسطورهشکنی میشود. یعنی ما نمیگذاریم یک اسطوره سیاسی در عرصه روابط بینالمللی به نام دکتر ظریف شکل بگیرد. در حالیکه یکی از کارکردهای اصلی اسطورهسازی در جامعه، #انسجام_بخشی به جامعه است. به عبارتی اسطورهها جامعه را هماهنگ و همراه میکنند. کار اسطورهها #انطباق_پذیری و جامعهپذیری است. وقتی ما آنها را دائما میشکنیم، امکان جامعهپذیری را از بین میبریم.