به گزارش ما آنلاین، قطعاً در بحث رسانهای منظور این است که افکار عمومی بهعنوان فعل جامعه مدرن را چگونه مدیریت کنیم. فرض بر این است که ما با جامعه مدرنی روبهرو هستیم که این جامعه مدرن یک فعلی در کل دارد که این فعل ساحت نگرش و اندیشهای پیدا میکند که باید به آن توجه شود. اگر به این ساحت توجه نشود و در مورد شناسایی و مدیریت آن اقدامی صورت نگیرد، این امر میتواند بحرانآفرین شود. در نتیجه چون این خطر بحرانآفرینی وجود دارد، ضرورت مدیریت و بهسامان کردن افکار عمومی و رفع مشکلات و اختلالات آن بیش از گذشته در شرایط کنونی حس میشود.
در این زمینه ما نیازمند یک میزان الحراره هستیم. این ابزار باید به ما بگوید که کجاها باید مدیریت شود، کجاها باید در افکار عمومی مداخله صورت گیرد و…. میزان الحراره در اینجا همان سنجش افکار عمومی است که نشاندهنده آن است که افکار عمومی جامعه به کدام ساحت و با چه جهتگیری و مختصاتی عمل میکند.
در مدیریت افکارعمومی، اولین شرط باور به افکار عمومی، باور به مدرن بودن جامعه، باور به حادثهآفرینی افکار عمومی و در نهایت باور به میزانالحراره بودن افکار عمومی است. اینها پیشنیازهای چیزی است که ما به آن نام مدیریت افکار عمومی میدهیم. اگر اینها نباشد، طبیعتاً مدیریت افکار عمومی امکانپذیر نخواهد بود.
از اساسیترین پدیدههایی که در ساختن و جهتدهی افکار عمومی مهم هستند، خود رسانهها هستند؛ رسانه به معنای عام آن، هم رسانههای بصری و هم غیربصری و هم رسانههای مکتوب و رسانههای غیرمکتوب. مثلاً خود روزنامهها بهعنوان یکی از اصلیترین نیروها و عوامل سازنده افکار عمومی و یکی از عناصر اساسی که در مدیریت افکار عمومی به کار میآیند، هستند. افکار عمومی متعلق به #جامعه مدرن است اما باید در نظر داشت که این جامعه مدرن یک پدیده امروزی نیست. حدود صد سالی است که جوامع، دولتها و عوامل اجتماعی در جهت مدیریت مدرن شدن اقدام کردهاند. در اینجا ما با نظریات، دیدگاهها، آدمها و بحثهای مختلفی روبهرو هستیم.
در دنیای پیشرفته به دلیل بحرانهایی که در جهان مدرن وجود دارد، بحث مدیریت افکار عمومی، بحث پر دامنه و عمیقی است. هم سازمانهای افکار عمومیسنج وجود دارند و هم مدیریت افکار عمومی امر مهم و قابل توجه تمامی دولتها و سازمانهای اجتماعی در کلیه جوامع است.
من تصور میکنم دولتها در دنیا بیش از آنکه در جهت فعل دموکراتیک یا فعل توسعه عمل کنند، در جهت ساماندهی آنها عمل میکنند. به عبارت دیگر، دولتها در جهت مدیریت جامعه و نظام اجتماعی عمل میکنند که اصلیترین کار و وظیفه این دولتها این است که افکار عمومی جوامع را تحت مدیریت و ساماندهی خود در آورند. در واقع در اینجا دولتها سعی میکنند جامعهشان را از افتادن در ورطهای که حالت افراطی و قطبی دارد، بازدارند. در واقع عمل دولتها در اینجا این است که سعی میکنند جامعه را از خارج شدن از اعتدال بازدارند. این امر زمانی تحقق مییابد که مدیریت افکار عمومی بهخوبی صورت گیرد. این مدیریت افکار عمومی گاهی به صورت یک شوک یا به وسیله یک خبر یا انتشار یکسری اسناد صورت میگیرد.
اصلیترین کسانی که در زمینه مدیریت افکار عمومی تلاش میکنند، همان حوزههای رسمی و دولتی هستند. در جامعه ما دولت یکی از اصلیترین کانونهای تصمیمگیری، تصمیمسازی و مدیریت و ارزیابی است. دولت است که جامعه را ارزیابی میکند و کمتر فرصت ارزیابی به سازمانهای اجتماعی دیگر داده میشود. در این دولت به معنای عام آن، به غیر از سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی، حوزه سیاسی خیلی تعیینکننده است. مثلاً جناحهای سیاسی و فعالان و احزاب سیاسی در داخل ایران به نوعی مدیریت افکار عمومی میکنند. همچنین در اینجا نقش رسانهها نیز اهمیت مییابد، مثلاً تلویزیون با این ساختاری که اکنون دارد، یکی از نیروهای عمده و مهم است که در زمینه مدیریت افکار عمومی تلاش میکند.
رسانهها در #ایران اساس رسانههای القایی هستند و رسانههایی نیستند که در فرآیند طبیعی رشد کرده باشند و بالا آمده و مخاطبمدار باشند. در واقع این رسانهها #مخاطب_محور هستند و توجه به جلب مخاطب دارند ولی این نیست که بر اساس خواسته مخاطب یک فضایی را بسازند.
رسانههای ایرانی از بالا به پایین هستند، از هر جناحی که باشند. به همین دلیل مدیریت خاصی از افکار عمومی دارند، مدیریتی که خودشان تلقی از آن دارند، نه یک مدیریت علمی و درست. یک حادثه کوچک و بیاهمیت را آن قدر میپردازند و بزرگ میکنند که به صورت غیرواقعی به یک مسأله مهم تبدیل میشود، در حالی که به یک مسأله مهم اصلاً نمیپردازند. این یعنی اینکه این رسانهها بر اساس انتخاب و گزینش که بر اساس سلایق و علایق خودشان است، عمل میکنند. در واقع این نحوه برخورد بیشتر یک نوع مداخله در افکار عمومی است تا مدیریت افکار عمومی.
به همین دلیل افکار عمومی ایرانی به نوعی معیوب است. چون نحوه ساختهشدنش و زیست اجتماعی که دارد، با هم جور در نمیآید. رسانه این اشکال را دارد.
علت این اشکال یکی بر میگردد به ساخت سیاسی جامعه ایرانی و دوم بر میگردد به نحوه تولید، ظهور و غروب رسانهها و کنترل و ممیزیهای متعددی که بر این رسانهها وجود دارد. سومین دلیل هم بر میگردد به نیرویی که در این رسانهها مشغول به کار است. نیروهایی که در رسانهها هستند، نیروهای غیرمتخصص هستند و وقتی به سطح تخصص میرسند، دیگر در رسانه کار نمیکنند. معمولاً رسانهها تربیت نیرو میکنند تا نظام اجتماعی را مدیریت کنند. رسانهها الان مثل دانشگاه شدهاند و تنها نیرو تربیت میکنند بدون آنکه خودشان از این نیروها بهره ببرند.
ما رشتههای روابطعمومی، مدیریت افکار عمومی و رشتههای رسانهای بسیاری داریم. در دانشگاهها همه اینها را داریم اما چون نیروی ما الزاماً محصولش به رسانهها از جمله #تلویزیون وارد نمیشود، نتیجهای ندارد. دانشگاه فقط برای خودش کار میکند. این بزرگترین ضعف نظام آموزشی در ایران است که این نظام تنها برای خودش کار میکند. از آن طرف تلویزیون و ادارات دولتی همه برای خودشان دانشکده درست میکنند. رسانهها هم برای خودشان نیرو از بیرون میگیرند. این یک مشکل ساختاری جدی در جامعه ماست و باید بهصورت کلی حلش کرد. این امر به ضعف ریشههای سیستم بر میگردد که ما این را سامان ندادهایم. این عناصر سیستم به هم پیوسته نیستند. کسانی که طراحی کلان سیستم را بر عهده دارند، باید پاسخگوی این باشند که چرا اینها را به هم چفت نمیکنند؟ کسانی که در مرکز تصمیمگیری کلان کشور نشستهاند، باید این چفت و بستها را معین کنند.
از آن طرف چون این سازمانها هر کدام برای خودشان کار میکنند، یک نوع مداخلهگری در حوزه افکار عمومی در نظام اجتماعی هم پیدا کردهاند و اثراتی را گذاشتهاند که برخی جاها مخرب است.
عموماً در این روابط وجه غالب تعارضی است. اینها در مقابل هم ایستادهاند و باید در مورد این مشکل فکر جدی کرد. ما نمیتوانیم این سازمانها و دانشگاه را تعطیل کنیم بلکه باید اینها را به هم پیوند بدهیم تا بتوانیم مدیریت افکار عمومی را در سطح کلان به خوبی پیش ببریم.
در نظام سیاسی ایران، شورای امنیت ملی طراحی شده است که عالیترین نهاد تصمیمگیری در باب مسائل کلان و امنیتی کشور است. این نهاد تعبیه شده است و چنان که بسامان بشود، تمام اینها میتوانند بروند زیر چتر آن کار کنند و افکار عمومی را به درستی مدیریت کنند.
پرونده ای درباره روابط عمومی سیاسی
تهیه و مطالعه پرونده کامل:
👇 http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154&Number=10&Appendix=0