پس از کشف و بهرهبرداری از صنعت مجذوبکنندۀ تصویر متحرک که بعدها فیلم / سینما نام گرفت و انبوه مردم را به نیکل ادئونها (سالنهای سینما) در اروپا و امریکا کشاند، برخی از عاشقان و دستاندرکاران تئاتر برای این هنر یکه به سوگ نشستند و مرثیه خواندند.
مسعود فروتن معتقد است: مردم همیشه حق دارند، برای اینکه تلویزیون و رادیو برای مردم دارند کار میکنند. مردم حق دارند، حتی اگر بابت دیدن برنامهها پولی هم پرداخت نکنند. حق دارند برای اینکه این تلویزیون، تلویزیون ملی ایران است و باید نظر مردم را جلب کند و برای مردم باشد. باید کاری کنیم که سراغ تلویزیونهای فارسیزبان دیگر نروند.
ستون خوانندگان و عناوینی از این دست تا همین چند سال پیش، تنها راه انتشار دیدگاههای مردمی درباره عملکرد سازمانها، انتقادات و پیشنهادات در رسانههای مکتوب بود که اگر خارج از چارچوبها و مرامنامهها نبود، چاپ میشد. رادیو و تلویزیون نیز در قالب گزارشهای تلفنی و میدانی که عموماً تولیدی و نه زنده، بودند هم ممکن بود برخی از اظهارات مردم و انتقادات آنان از دستگاههای دولتی و عمومی را پخش کنند.
واکنشی که دستاندرکاران باید به وضعیتهای خاص نشان دهند، بهطور ویژه در مرامنامهها مورد اشاره قرار نگرفته است و اصلاً امکان چنین کاری نیز وجود ندارد. مرامنامهها مباحث کلی و مورد وفاق جمعی را بیان میکنند و نمیتوانند دربرگیرنده همه وضعیتهایی باشند که ممکن است حین اجرای یک برنامه پیش آید.