به گزارش ما آنلاین، این یکی از صدها و شاید هزاران لطیفهای است که در دوران جنگ سرد در بین مردم جهان دهان به دهان شده است. این لطیفه نمونه، در ضمن اینکه سه نفر از قدرتمندترین سیاستمداران جهان در روزگار خودشان (رهبران آمریکا، فرانسه و شوروی) را روانه جهنم کرده! کنایه اصلیاش را به رژیم شوروی و دستگاه اطلاعرسانی تحت سلطه آن وارد میکند: روزنامههایی که راست را دروغ جلوه میدهند و دروغ را راست!
آیا این لطیفه تنها محض خنده و برای تفریح ساخته شده است یا حرفها و انگیزهها، ترسها و آرزوهایی در پس آن نهفته است؟
ماهنامه مدیریت ارتباطات در شماره مهرماه خود به بهانه بررسی طنز سیاسی به ذکر نمونه هایی از لطیفه های سیاسی پرداخته که در جای خود بسیار جذاب و نشان دهنده تأثیر لطیفه در مناسبات سیاسی است.
این ماهنامه را از کیوسک های مطبوعاتی خریداری کرده و یا با رجوع به سایت www.cmmagazine.ir فرم اشتراک را دریافت و نشریه را درمحل کار یا زندگی خود دریافت کنید.
یکی دیگر از لطیفه های منتشر شده را بخوانید:
جوک زیر میتواند موضع چند نفر یا بخشی از یک جامعه را در برابر دیکتاتوری و دستگاه پلیسی حاکم در شوروی روشن کند:
یکی در مترو مسکو از دیگری پرسید: «ببخشید رفیق! شما پلیس نیستید؟»
– نه
– عضو «حزب» چطور؟
– نه
– عذر میخوام برای کا.گ.ب هم کار نمیکنید؟
– نه آقا.
– تو خانوادهتون کسی هست که برای دولت کار کنه؟ هر کاری، هر جا.
– نه، رفیق من فقط یک شهروند عادیام.
– خوب پس بیپدر و مادر، پاتو از رو کفش من بردار، له شد!
یک بررسی درباره جوکهای ملل جهان نشان میدهد که لطیفههای جهان از قلمروهای فرهنگی مختلف، در یک نکته با هم مشترکند: تابوشکنی و حدی از شورش بر ضد اخلاق و عرف مسلط در جامعه.